شعر جشن سده از قصائد منوچهري :
آمد ای سید احرار! شب جشن سده ----- شب جشن سده را حرمت، بسیار بود
برفروز آتش برزین که درین فصل شتا ----- آذر برزین پیغمبر آذار بود
ادامه مطلب
نویسنده: داود
׀ تاریخ: پنج شنبه 5 بهمن 1387برچسب:شعر , جشن , سده , قصائد , منوچهري , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
سروده ای برای جشن سده
سده گویند که صد روز است به نوروز ---------------------- چه زیبا جشنی باشد بس دل افروز
تو چون روزی شروع کردی به امید ---------------------- فرا روی تو آید بخـــــــــت پـــــــیروز
سده گویند که کشف نار و نور است ---------------------- سده گویند فرار مــــــار و مور است
ادامه مطلب
نویسنده: داود
׀ تاریخ: پنج شنبه 5 بهمن 1387برچسب:شعر ,جشن سده , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
سالها پیش از این
زیر یک سنگ گوشه ای از زمین
من فقط یک کمی خاک بودم همین
یک کمی خاک که دعایش
پر زدن آنسوی پرده ی آسمان بود
آرزویش همیشه
ادامه مطلب
نویسنده: داود
׀ تاریخ: دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:شعر ,عرفان نظر آهاری , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
ای سده، سده، سده
پنجَه به عید، سد به غله
آی سده،سده ،سده
پنجَه به عید، سد به غله
زنون بی شو ، چله به در شو
زنون شودار، به غم گرفتار
پنجَه به عید، سد به غله
دخترون دخنه ،دفکر جمه ،نوروز بی یمه
پنجَه به عید، سد به غله
سده در پشت دالو ، بمیرن غله دارو
سده، سده ما ، می شود گله ما
منبع : وبلاگ روستای کهنه
نویسنده: داود
׀ تاریخ: شنبه 8 بهمن 1386برچسب:شعر , جشن , سده ,شعر جشن سده ازادوار ,جوین ,خراسان , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
حرفهائی هست برای نگفتن
و ارزش عمیق هر کسی
به اندازهی حرفهائی است که برای نگفتن دارد!
و کتابهائی نیز هست برای نـنوشتن
و من اکنون رسیدهام به آغاز چنین کتابی
که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم
و جلدش را به صاحبش پس دهم
و خود به کلبهی بی در و پنجرهای بخزم
و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
منبع :سایت دکتر علی شریعتی
نویسنده: داود
׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:حرفهای نگفتنی ,شعر ,دکتر , علی ,شریعتی ,دکتر علی شریعتی , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
تا سحر ای شمع بر بالین من
امشب از بهرخدا بیدار باش
سایه غم ناگهان بردل نشست
رحم کن امشب مرا غمخوار باش
ادامه مطلب
نویسنده: داود
׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:شمع ,شعر ,دکتر , علی ,شریعتی ,دکتر علی شریعتی , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
به شبی تیره تر از خاکستر دشنه ها برق زند چون اختر
ناگهان طبل ، صدا ، آتش جنگ وین دفاعش همه با بیل و کلنگ
حمله و کشمکش و جنگ و گریز شیر خوابیده شده غافلگیر
ادامه مطلب
نویسنده: غلام حلاجیان
׀ تاریخ: دو شنبه 6 تير 1390برچسب:شعر , غلام حلاج , شاعر , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد