از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار .گاندی
کسی که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.بنجامین فرانکلین

| صفحه اصلی | گالری عکس | آموزش | تازه ها | اوقات شرعی روستا | آب و هوای روستا | نقشه هوایی روستا | تالار گفتگو | دانلود | پیوندها | تماس با ما |

خواهران ، برادران!

اكنون شهيدان مرده‌اند، و ما مرده‌ها زنده هستيم. شهيدان سخنشان را گفتند، و ما كرها مخاطبشان هستيم، آنها كه گستاخي آن‌ را داشتند كه ـ وقتي نمي‌توانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب كنند، رفتند، و ما بي‌شرمان مانديم، صدها سال است كه مانده‌ايم. و جا دارد كه دنيا بر ما بخندد كه ما ـ مظاهر ذلت و زبوني ـ بر حسين(ع) و زينب(س) ـ مظاهر حيات و عزت ـ مي‌گرييم، و اين يك ستم ديگر تاريخ است كه ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزيزان باشيم.


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:پیام, شهیدان , همه, نسل‌ها,شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

اكنون حسين (ع) با همه هستي‌اش آمده است تا در محكمه تاريخ، در كنار فرات شهادت بدهد:

شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاريخ.
شهادت بدهد به نفع محكومان اين جلاد حاكم بر تاريخ.
شهادت بدهد كه چگونه اين جلاد ضحاك، مغز جوانان را در طول تاريخ مي‌خورده است.با علي اكبر (ع) شهادت بدهد!
و شهادت بدهد كه در نظام جنايت‌ و در نظامهاي جنايت چگونه قهرمانان مي‌مردند. با خودش شهادت بدهد!
و شهادت بدهد كه در نظام حاكم بر تاريخ چگونه زنان يا اسارت را بايد انتخاب مي‌كردند و ملعبه حرمسراها مي‌بودند يا اگر آزاد بايد مي‌ماندند بايد قافله‌دار اسيران باشند و بازمانده شهيدان، با زينبش!
و شهادت بدهد كه در نظام ظلم و جور و جنايت، جلاد جائر بر كودكان شيرخوار تاريخ نيز رحم نمي‌كرده است. با كودك شيرخوارش!

 

«آنها كه رفتند، كاري حسيني كردند، و آنها كه ماندند، بايد كاري زينبي كنند، وگرنه يزيدي‌اند»!...


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 25 آبان 1387برچسب:حسین,دکتر,علی,شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 اما تو ای حسین!

با تو چه بگویم ؟
" شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل "
و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی، ای خونی که از آن نقطه صحرا ، جاودان می‌طپی، و می‌جوشی، و در بستر زمان جاری هستی، و بر همه نسل‌ها می‌گذری، و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون می‌کنی، و هر بذر شایسته را، در زیر خاک ، می‌شکافی و می‌شکوفایی، و هر نهال تشنه‌ای را به برگ و بار حیات و خرمی می‌نشانی،

ای آموزگار بزرگ شهادت !
برقی از آن نور را بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن، قطره‌ای از آن خون را در بستر خشکیده و نیم مرده ما جاری ساز، و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را به این زمستان سرد و فسرده ما ببخش.

ای که "مرگ سرخ" را برگزیدی تا عاشقانت را از "مرگ سیاه" برهانی، تا با قطره خونت، ملتی را حیات بخشی، و تاریخی را به طپش آری، و کالبد مرده و فسرده عصری را گرم کنی، و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی!

ایمان ما ، ملت ما ، تاریخ فردای ما ، کالبد زمان ما

"به خون تو محتاج است "

منبع :سایت دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:حسین,دکتر,علی,شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

در قبایل عرب همواره جنگ بود.اما مکه زمین حرام بود

زمان حرام: یعنی که در آن جنگ حرام است.

دو قبیله که با هم در جنگ بودند تا وارد ماه حرام

می شدند.جنگ را موقتا تعطیل میکردند
اما برای آنکه اعلام کنند که : در حال جنگند واین

آرامش از سازش نیست

ماه حرام رسیده است و چون

بگذرد جنگ ادامه خواهد یافت

سنت بود که بر قبه خیمه فرمانده

قبیله پرچم سرخی برمی افراشتند

تا دوستان و دشمنان ومردم همه بدانند

که جنگ پایان نیافته است

آنها که به کربلا میروند ومی بینند

که جنگ با پیروزی

یزید پایان یافته وبر صحنه جنگ

آرامش مرگ سایه افکنده است

اما می بینند که بر قبه آرامگاه حسین

پرچم سرخی در اهتزاز است

بگذار این : سالهای حرام : بگذرد

و چهار ماه رجب و ذی القعده وذی الحجه ومحرم


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 23 آبان 1390برچسب:محرم, از ,نگاه ,شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

و تاريخ قبرستاني است طولاني و تاريك، ساكت و غمناك، قرن‌ها از پس قرن‌ها همه تهي و همه سرد، مرگبار و سياه، و نسل‌ها در پي نسل‌ها، همه تكرارى و همه تقليدى، و زندگي‌ها، انديشه‌ها و آرمان‌ها همه سنتي و موروثي، فرهنگ و تمدن و هنر و ايمان همه مرده ريگ!


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 14 مرداد 1392برچسب:شب,قدر,دکتر,علی,شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

پدر، مادر!...

می پرسیدم: امام حسین کی بود؟ و برای چه کشته شد؟

می گفتی که: "خودش را فدای امت کرد".

می پرسیدم: "فدای امت کرد" یعنی چه؟


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 11 آذر 1391برچسب:پدر , مادر, متهمیم ,دکتر ,علی ,شریعتی,حسین, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

حسین وارث آدم

حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.

این روح حسین بود که تشنه جام های لبیک بود و گرنه جسمش را ازهمان هنگام که حجۀالوداعش را در عرفات ناتمام گذارد، پاره پاره و مُثله شده دیده بود ومی دانست که می میرد.

حسین، تشنه آب نبود، همچنان که عباس نبود.

جایی خواندم که مبارزان بزرگ، آن قدر می جنگند که دیگر بدنشان جایی برای زخم خوردن نداشته باشد؛ به یاد عباس افتادم و دیدم او بزرگترین مبارز است، عباس جنگید  تا جایی که دیگر بدنش جایی برای زخم خوردن نداشت؛ عباس، تشنه آب نبود، تشنه اعتقادش بود و شهادت و پرواز و لبیک حسین که وارث آدم بود.

یک نگاه احساسی، حرکتی ستاب زده و زود میرا[ست]، اما یک نگاه ذهنی و متفکر، متحرک است و محرک؛ و حسین، تشنه لبیک همین نگاه بود.

حسین، تشنه آب نبود، تشنه شناخت بود،

می خواست بداند آیا کسی خارج از ادای کلمات فهمید عمق دعای عرفه را؟

کسی فهمید چرا عرفات نا تمام ماند و به منا نرسید؟

کسی فهمید چرا حسین نه در منا که در نینوا به قربانگاه رفت و ثارالله شد؟

حسین تشنه آب نبود، تشنه لبیک بود و فهم و تفکر و معرفت ما از دین و اعتقادش، که برایش جنگید، و عقل آبی بودا را به منطق سرخ سهروردی پیوند زد و به خدایش هدیه کرد.

حسین، رویش درخت عصیانی بود که از پستی این دنیای کوتاه تا ماورا سربرداشت ... .

حسین، بیشتر از آب، تشنه لبیک بود، اما افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.

استاد دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:حسین ,وارث, آدم,دکتر, علی ,شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

هر کسی توتمی دارد!

که با آن عشق می ورزد، دوست می دارد، می پرستد، مینالد، دعا می کند، می گرید، اشک می ریزد، انتظار می کشد، صبر می کند، اخلاص می ورزد، ارزش می نهد، درد می کشد، رنج میبرد، ایثار می کند، می گدازد.


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:توتم, شعر,دکتر, علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

حرف‌هائی هست برای نگفتن

و ارزش عمیق هر کسی

به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد!

و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن

و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی

که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم

و جلدش را به صاحبش پس دهم

و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم

و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!

منبع :سایت دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:حرف‌های نگفتنی,شعر,دکتر, علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تا‌ سحر ای‌ شمع‌ بر با‌لین‌ من‌

امشب‌ از بهرخدا بیدار با‌ش‌


سا‌یه‌ غم‌ نا‌گها‌ن‌ بردل‌ نشست‌

رحم‌ کن‌ امشب‌ مرا غمخوار با‌ش‌


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:شمع,شعر,دکتر, علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تشیع مصلحت"، تشیع صفوی است و در برابرش تشیع علوی که" تشیع حقیقت" است. همیشه مصلحت، روپوش دروغین زیبایی بوده است، تا دشمنان"حقیقت"، حقیقت را در درونش مدفون کنند. و همیشه "مصلحت" تیغ شرعی بوده است تا حقیقت را رو به قبله ذبح کنند. که مصلحت همیشه مونتاژ دین و دنیا بوده است.


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:تشیع علوی ,تشیع صفوی,دکتر ,علی ,شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به هر حال پس از بر طرف شدن موانع خروج از کشور به قصد حج خود را آماده کرد و به عنوان یک مسلمان وصیت خود را نوشت. زمستان سال 1348« امروز دوشنبه سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر شخصیتهای مدرج، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه جا رزرو کردم که گفتند چهار بعد از ظهر در فرودگاه حاضر شوید که هشت بعد از ظهر احتمال پرواز هست . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:وصیت نامه شهید دکتر علی شریعتی,وصیت, نامه, دکتر, علی ,شریعتی,شهید, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به مناسبت 29 اردیبهشت سالروز شهادت دکتر علی شریعتی:

در ۲۶ اردیبهشت، شریعتی با گذرنامه‌ای به نام علی مزینانی به مقصد بلژیک تهران را ترک کرد و پس از دو روز اقامت در بروکسل به انگلستان رفت تا از همسر و فرزندانش که قصد پیوستن به او را داشتند، استقبال کند. در این فاصله ،‌سفری نیز به فرانسه داشت و سپس در شب ۲۶ خرداد به انگلستان برگشت و منتظر خانواده‌اش ماند که قرار بود ۲۸ خرداد به مقصد انگلستان حرکت کنند. چند روز پس از هجرت شریعتی از کشور، ساواک از غیبت او مطلع شد . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:سالشمار, زندگی, شهید ,دکتر, علی ,شریعتی,مناسبت ,29 اردیبهشت, سالروز شهادت,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ای زینب ،ای زبان علی در کام!

با ملت خویش حرف بزن!

ای زن!

ای که مردانگی در رکاب تو، جوانمردی آموخت . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 28 خرداد 1385برچسب:پیامبر ,انقلاب ,حسین,زینب ,شهادت, شهید, دکتر ,علی ,شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

آزادی ،

در دامن اسارت می زاید ،

در زنجیر رشد می کند،

از ستم تغذیه می کند ،

با غضب بیدار می شود . . .

های ، این سرنوشت آزادی است !

 

 

 

 

برگرفته از کتاب دفترهای سبز شهید دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:دفترهای, سبز ,شهید ,دکتر ,علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی,آزادی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

من هرگز از مرگ نمی هراسیده ام.

عشق به آزادی ، سختی جان دادن را

بر من هموار می سازد

عشق به آزادی مرا همه ی عمر  . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:شهید, دکتر, علی ,شریعتی,شهید دکتر علی شریعتی,دفترهای ,سبز,تنهایی ,آزادی,معبود,زندانی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است
ضمن تشکر از بازدید شما دوست عزیز از سایت روستای آزادوار
داود