با سلام
آخرین پست در وبلاگ و بعد .....
نسبیت در کارها :
نمی شود هر کاری که می خواهیم اجرا کنیم ایده آل ذهن و اعلی باشد .
کارها و اهداف ما بایستی در ظرف مکان و زمان و امکانات آن بگنجد به عبارتی احتياجات فردى و اجتماعى بشر بر دو قسم است، بعضى ثابت است و بعضى متغيرند.
بعضى ازامور را نسبى مىگويند و آن، امورى است، صفتى يا حالتى است كه آن را بامقايسه با يك شىء معين مى شود به چيزىنسبت داد. مثلا بزرگى و كوچكى از امور نسبى است. اگر از شما بپرسندبزرگى چقدر است و كوچكى چقدر، آيا مىتوانيد حدى براى آن معين بكنيد؟
دورى و نزديكى نيز از امور نسبى است. يك وقت مى گوئيدخانه ما مثلا نيروى هوائى است.
امور نسبى مىگويند و به طور كلى نمى شود روى آنها حكم كرد يعنى تا دو شىء را مقايسه نكنند و با مقياس معينى اندازه نگيرند، نمىشود روى اين مفاهيم حكم كرد.
جهان چون چشم و خال و خط و ابروست
كه هر چيزى به جاى خويش نيكوست
در اثر حركتها است كه سطحها پيدا مى شود. تا كسىی چيزى را نداند و ديگرى آن چيز را فاقد نباشد، اصلا تعليم و تعلم صورت نمىگيرد.
اين، همان عدالت است. پس معلوم مىشود كه اساس، لياقت است. البته اگر يكى لياقت دارد و ديگرى ندارد چنانچه آنچه را كه بايد به لايق بدهيم به نالايق بدهيم، بى عدالتى كرده ايم.
آنكه هفت اقليم عالم را نهاد
هر كسى را آنچه لايق بود داد
ظلم اجتماع وقتى است كه اينجور نباشد. سعدى مىگويد:
وقتى افتاد فتنهاى در شام
هر يك از گوشهاى فرا رفتند
روستازادگان دانشمند
به وزيرى پادشا رفتند
پسران وزير ناقص عقل
به گدائى به روستا رفتند
پس بلند پروازی های زیاد ممنوع.
خداحافظ
|