ما چیزی را به کسی نمی آموزیم ما آنقدر با آن مکالمه می کنیم تا در او تولد صورت گیرد. »
سقراط
امروزه تعریف جوامع روستایی با صد سال گذشته در ایران تغییرات فراوانی کرده است. این تغییرات، بسیاری از روستاها را به شهر نزدیک کرده و از بکر بودن طبیعیشان کاسته. ساختمانهایی با معماری غیر بومی در دورترین نقاط روستاها و جادههایی که دسترسی شما را به هر نقطهای هموار میکنند، حتی امکان دارد در دورترین و صعبالعبورترین راههای روستایی در خانهای کاهگلی یا سنگی با تجهیزات کامپیوتری، اینترنت و ماهواره مواجه شوید و مردم روستا را در ارتباطی بیشتر با شهرها مشاهده نمایید.
این ارتباط و بهرهوری از امکانات صنعتی چه در شهر و چه در روستا فضاهایی تازه ایجاد نموده که در تأثیر و تأثر برهم به یک اندازه شریک هستند. بنابراین در جهت بازبینی امکانات و بازشناخت پتانسیلهای هنر در روستا و بکارگیری فضای موجود در یک بافت روستایی در این دوران نمیتوان و نباید از جایگاهی ظاهراً بالاتر این جوامع را نگریست.
به نظر میرسد اگر زمانی چیزی به عنوان فرهنگ سطح پایین یا سطح بالا وجود داشت که برخی به آن معتقد بودند و میانگاشتند که این فرهنگهای سطح بالا هستند که به دیگران چیزی میآموزند و بر آنها تأثیر میگذارند، امروزه این طرز تلقی به همان دلایلی که ذکر شد مسیری دیگر را پیش گرفته. در شهرها و روستاهای امروز ما، به دلیل تلفیق و نزدیکتر شدن مردم با فرهنگها و نگاههای متعدد واژۀ «دیگری» در عرصههای مختلف دگرگون شده است.
امروز چه در شهر باشیم یا در روستا بهتر است بدانیم که در ارتباط دو سویهای قرار داریم که هم تأثیر میپذیریم و هم میتوانیم تأثیر بگیریم. هنر امروز تعاملیست بین انسانها با نگرشها و توقعات گوناگون که در بسترهای جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص خود شکل گرفتهاند. در این دیدگاه عدم تمرکز بر شهر و مرکز به عنوان یک پیر خردمندِ آگاه از همه چیز، سبب خواهد شد تا بار دیگر به اندیشههایی توجه گردد که تا به امروز در کنارمان زندگی میکردهاند و ما بدون توجه به آنها میپنداشتیم که زندهایم.
هرچند هنوز در ابتدای مسیر با آزمون و خطاهای بسیار روبرو هستیم اما آنچه در گذشته فرهنگی- هنری ما در همین عرصه صورت گرفته به ما آموخته که نقاط حساس این چرخه در کجاها میتواند قرار داشته باشند و ما به عنوان فعالین در این عرصه به چه نکاتی باید توجه داشته باشیم. هنر در روستا حرکتی است جوان با پشتوانۀ فعالیت گروهی و در بین جوانانی شکل گرفته که دغدغهشان تفکر و تعمق بر مسائل مختلف زندگی و اطرافشان با دیدگاهی تجسمی است.
فعالیتهایی که در چهار سال گذشته و با سفر به استانهای مختلف ایران و درگیر کردن اقشار جامعه شروع شده، منبعی خواهد بود سرشار از اطلاعات برای جامعهشناسان، مردمشناسان، روانشناسان، محققین اجتماعی، پژوهشگران، گردشگران و افراد بیشماری که میتوانند از دستاوردهای این گروه استفاده لازم را ببرند.
در این مسیر پرداختن و شناختن دو سویۀ اصلی این حرکت که در یک سویهاش هنرمند و در دیگر سویهاش مردم و جغرافیای روستا قرار دارد از اهمیت خاصی برخوردار است. هنر در روستا سبب خواهد شد تا هنرمندان در جغرافیایی تازه به فعالیت بپردازند و با همراهی مردم روستا به زندگی خود به گونهای دیگر بیاندیشند. برگزاری31 دورۀ « هنر در روستا » در 11 استان کشور و مشارکت شش هزار نفری مردم 51 روستا، جمعآوری پنج هزار نقاشی از مردمان روستاهای مختلف در دبیرخانه، حضور هنرمندان عرصههای مختلف تجسمی و اهدای 60 اثر هنری از طرف آنان به دبیرخانۀ هنر در روستا تا این لحظه، گنجینهایست که از ارزشش آگاهیم و از آن حفاظت خواهیم کرد. آنگاه که معلوم گردد این آثار نسلی را سیراب کرده،
برای بازشناخت فرهنگ و اندیشۀ دورانی که در آن بسر میبریم باید به شکافتن و تحلیل کردن این دستاوردها بپردازیم. دراین بخش و برای تحقق این امر باید چرخهای ایجاد گردد که علاوه بر تولید آثار به شیوۀ عرضه، تقاضا، آرشیوها و اقتصاد هنر در روستا نیز توجه داشته باشد. امری که در فعالیتهای مشابه کمتر به آن توجه شده و اگر ما نیز در همان مسیر باشیم با بنبست مواجه خواهیم شد. نیاز به توجه بر اقتصاد هنر در روستا و حفاظت از آرشیو بدست آمده گروه را به سمتی میکشاند که نه تنها افکار مردم را نسبت به این گنجینه حساس کند بلکه خود نیز راهکارهایی را در روستا برای تغییر شرایط قبلی پیدا کند.
ایجاد دبیرخانۀ « هنر در روستا » اولین قدم در این راه بود. ما امیدواریم در قدمهای بعدی با ایجاد موزۀ مردمشناسی روستایی و شهرک هنر در روستا بتوانیم به نیازهای پیش آمده پاسخی مناسبتر بدهیم. درختی که دانهاش کاشته شده باید با مراقبت و حساسیت ویژهای به ساقه بنشیند، تا در آینده سرسبزیاش پهنه وسیعی را پوشش دهد.
اگر امروزه در ارائه اثر، نگاه تمرکز بر یک مدیا و زبان تصویری همچون نقاشی، طراحی، عکاسی، مجسمهسازی و ... را به شیوهای که در گذشته داشتیم، نداشته باشیم و بتوانیم از مدیاهای مختلف در ایجاد و نمایش اثر بهره ببریم، در آینده زمانی فرا خواهد رسید که آنچه ما امروز در فضای تجسمی هنر معاصر ایران و بر اساس داشتههایمان در شهرستان قائمشهر پایهاش را بر « هنر در روستا » گذاشتهایم تبدیل به یک حرکت بصری جریانساز شود.
در بطن این کنش فعالیتهای تجسمی با مدیاهای گوناگون تجربه خواهند شد و ما شاهد ایجاد آثاری با ارزش نگهداری در آرشیوهای مختلف خواهیم بود. طرحها و پروژههایی که در درون «هنر در روستا» انجام میشود هر کدام به گونهای سطوح مختلف جامعه را دربرمیگیرند.
باید گفت که به طور خلاصه « هنر در روستا » موارد زیر را مورد توجه خود دارد: 1. توجه به ارائه و ایجاد اثر در جغرافیای روستایی. 2. حضور هنرمندانی که دغدغههای هنر تعاملی برایشان عمیقتر است. 3. مردم روستا که خود میتوانند شکل تازهای از اندیشیدن را تحقق بخشند. 4. مخاطب-هنرمند که بر هر دو وجه یک اندیشمند تجسمی تأکید خواهد داشت. 5. فعالیت شاخههای مختلف هنرهای تجسمی خارج از نگارخانه ها و موزه های رسمی . 6. توجه به چرخه جدید در اقتصاد هنر معاصر. 7. تکثر گرایی
آنچه ما را در این حوزهها عمیقتر میکند مسئلۀ حضور زبان و اندیشه در هنر در روستا است. جریانی که در هر دو سویۀ هنرمند و روستا حضور جدی دارد. زبان به عنوان واسطهای برای تعامل و ارتباط، و اندیشه که بنمایۀ ساختار ذهنی هر انسان را به عنوان یک متفکر و خلاق در جامعه میسازد. به نظر میرسد با بررسی دقیقتر و توجه وتمرکز بیشتر بر روی این دو موضوع هنر در روستا آیندهای روشن در پیش داشته باشد. به امید آن روز دستهای همراهانمان را در کنارمان میفشاریم.