حضرت زینب سلام الله علیها بزرگ بانوی جهان اسلام ، بیدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا می باشند.الگوی راستین وی ، بانوی دو عالم حضرت فاطمه (س) ، بوده است .زینب (س) در دامان پر مهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت . . .
گوسفند بع بع مي كرد سگ واق واق مي كرد و همه با هم فرياد مي زدند حسنك كجايي؟ شب شده بود اما حسنك به خانه نيامده بود. حسنك مدت هاي زيادي است كه به خانه نمي آيد. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي كند. او هر روز صبح به جاي غذا دادن به حيوانات جلوي آينه به موهاي خود ژل مي زند. موهاي حسنك ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون او به موهاي خود گلت ...
پس از 21 سال زندگي مشترک همسرم از من خواست که با زن ديگري براي شام و سينما بيرون بروم . زنم گفت که مرا دوست دارد ولي مطمئن استکه اين زن هم مرا دوست دارد و از بيرون رفتن با من لذت خواهد برد .
آن زن مادرم بود که 19 سال پيش از اين بيوه شده بود ولي . . . .
در دل کویر ، دشتی وسیع مانند نگینی می درخشد این دشت زیبا و پربرکت دشت جوین ، و گوشه ای از این خاک زر خیز خانه آبا و اجداد من است، آزادوار
اینجا روستای من است . روستای توست . روستای پدران و مادرانمان .جایی که وقتی قدم در خاکش می گذاری ، نگاه آشنای مردمی را می بینی که پر از سوال است که این آشنایی دیرین است یا غریبه ایست . که چرا اینقدر دیر به دیدنمان آمدی ، چقدر دلتنگتان بودیم ، نکند فراموشتان شده ایم .
اینجا سکوتش معرکه است. وقتی می خوابی گویی هزار سال خوابیده ای اینجا هوایش جان می دهد برای نفس کشیدن همین و بس . اینجا خاکش بوی مهر می دهد بوی گرما ، بوی خاک . این روستای کویری در دل گرما باز هم گرمایش دل نشین است و اینجا نانش بوی زندگی می دهد . دلم می خواهد هنوز بچه بودم و کنار پدرم شبها در حیاط خانه بی بی می خوابیدم و ستاره های نورانی و شبهای سیاهش را می دیدم . آخه می دونی اینجا شبها و آسمانش خیلی زیباست سیاه سیاه و پر از ستاره . شبی آرام و در سکوت . صدای پارس سگ ها و گاه گاهی قورباغه ای که می پرد و می خواند .بدون صدای ماشین و هم همه ی مردم . اینجا شب ها همه می خوابند ، همه آرامند و روز ها کمتر صدای ماشین می شنوی ، اما تا دلت بخواهد صدای موتور است و جوانانی که می روند و می آیند . حیفت نمی آید از اینجا بروی به شهری که پر است از دود و صدا و بیرنگی . بیرنگی اش نمی ارزد به زیبایی هزار چراغ و مغازه و هم همه . چرا دلت را به کار نمی دهی ، اینجا به کار تو نیاز دارد .
این مطلب به عنوان پست ثابت وبلاگ می باشد برای دیدن مطالب جدید مطالب زیر را بخوانید
در رمانهای گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد . بعضی از ندیمان و بازرگانان ثزوتمند پادشاه ،بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم . . . .
يك پسر كوچك از مادرش پرسيد : چرا گريه مي كني ؟
مادرش به او گفت: زيرا من يك زن هستم .
پسر بچه گفت: من نمي فهمم.
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: تو هيچگاه نخواهي فهميد.
بعدها پسر. . . . .
گفتند: چهل شب حیاط خانه ات را آب و جارو کن،شب چهلمین خضر (ع) خواهد آمد. چهل سال خانه ام را رفتم و روبیدم و خضر (ع) نیامد . زیرا فراموش کرده بودم حیاط خلوت دلم را جارو کنم .گفتند: چله نشینی کن . چهل شب خودت باش و خدا و خلوت . . . .
اهداف سایت روستا :
1.معرفی روستا در دنیای اینترنت
2.ایجاد همدلی و همبستگی در بین تمام وابستگان به روستا در تمام نقاط ایران و جهان.
3.ایجاد محیطی برای با خبر شدن از وقایع و پیشرفت های فردی و منطقه ای.
4.بالا بردن سطح آگاهی عمومی مردم روستا.
5.بررسی نیاز ها و ارائه راهكار ها یی جهت پیشرفت فرهنگی ، آموزشی ، اجتماعی ،اقتصادی، رفاهی و عمرانی.
6.حضور پر شور جوانان به عنوان عامل اصلی در این فرایند.
این سایت متعلق به همه شما عزیزان است.امیدوارم با یاری هم به این اهداف برسیم.